از دست نوشته های :
” در سایه ی ارتداد “
” در سایه ی ارتداد “
و مردم ,
چون به شهر باز گشتند ,
بت ها را ,
شکسته دیدند
و تبر را ,
بر دست بت بزرگ …
چون به شهر باز گشتند ,
بت ها را ,
شکسته دیدند
و تبر را ,
بر دست بت بزرگ …
پرسیدند :
چه کسی بت ها را شکسته است ؟
جوابی نیامد
تنها سکوت بود
دوباره پرسیدند :
چه کسی بت ها را شکسته است !؟
بت بزرگ
سکوت کرد
و هیچ نگفت
خدای ابراهیم هم ,
حرفی نزد
او هم سکوت کرد
تنها ابراهیم بود
که می گفت :
بت بزرگ بت ها را شکسته است
چه کسی بت ها را شکسته است ؟
جوابی نیامد
تنها سکوت بود
دوباره پرسیدند :
چه کسی بت ها را شکسته است !؟
بت بزرگ
سکوت کرد
و هیچ نگفت
خدای ابراهیم هم ,
حرفی نزد
او هم سکوت کرد
تنها ابراهیم بود
که می گفت :
بت بزرگ بت ها را شکسته است
نه بت بزرگ ,
گفته های ابراهیم را تائید کرد
نه خدایی که
ابراهیم از او سخن می گفت
هر دو سکوت کرده بودند
و مردم ,
مانده بودند
که سکوت کدام یک را باور کنند !
گفته های ابراهیم را تائید کرد
نه خدایی که
ابراهیم از او سخن می گفت
هر دو سکوت کرده بودند
و مردم ,
مانده بودند
که سکوت کدام یک را باور کنند !
آن گاه ,
تلی از هیزم گرد آوردند
و آتش بزرگی افروختند
و ابراهیم را ,
در آتش انداختند
اما آیا ,
آتش بر ابراهیم گلستان شد !؟
تلی از هیزم گرد آوردند
و آتش بزرگی افروختند
و ابراهیم را ,
در آتش انداختند
اما آیا ,
آتش بر ابراهیم گلستان شد !؟
نمی دانم
تنها می پرسم :
خدایی که هیچ نگفت ,
آیا آتش را
بر ابراهیم ,
گلستان کرد
یا در کنار دیگر مردمان ,
شاهد سوختن ابراهیم در آتش شد !؟
تنها می پرسم :
خدایی که هیچ نگفت ,
آیا آتش را
بر ابراهیم ,
گلستان کرد
یا در کنار دیگر مردمان ,
شاهد سوختن ابراهیم در آتش شد !؟
هر دو سکوت کرده اند
و من مانده ام
سکوت کدام یک را باور کنم !!
و من مانده ام
سکوت کدام یک را باور کنم !!
اکبر درویش . دی ماه سال 1393