.
این بز نیز گر است
گفت :
این نیز ،
بگذرد !
گفتم :
چه بسیار گذشت
و چه دشوار ،
این روزهای طاعونی را با هراس و اضطراب ،
بر پشت سر گذاشتیم
سخت بود
اما می گفتیم زنده ایم
و زندگی می کنیم
هر چند ،
در گردابی فرو رفته بودیم
که روز به روز ،
بیشتر بوی لجن می گرفتیم
و خود را در حصاری انداخته بودیم
که خود از برای خود ،
ساخته و پرداخته بودیم
و غرق نمی شدیم
و غرق شدن ،
رویایی بود که در خواب می دیدیم
ما که چگونه زیستن را نیاموخته بودیم
و زندگی را ،
در نفس کشیدن
و لقمه ای با آه فرو دادن
و قرص های خواب آور ،
شریک شب های ما شده بود
دوباره گفت :
این نیز ،
بگذرد !
نگاه کردم به روزهایی که در پیش رو بود
و حادثه ها
و فاجعه ها
اما در ذهنم ،۰
مدام این جمله تکرار می شد : ا
ین بز ،
نیز ،
گر است !
اکبر درویش . ۱۰ تیرماه سال ۱۴۰۰
این بز نیز گر است بر اساس ضرب المثلی که می گوید این نیز بگذرد به ذهن من آمد و این که به …… چه بگویم که گاهی بر کسی و جایی تکیه می کنیم که او هم بی اثر و پوچ است …. آری این بز نیز گر است و قابل تکیه گاه نیست
اگر تمایل دارید و شعرهای مرا دنبال می کنید می توانید مرا در اینستاگرام و توییتر و یوتیوب و بلاگر و لینک این و پین ترست و فیسبوک دنبال کنید