در همین نزدیکی
از دست نوشته های :
” در سایه ی ارتداد “
می گویند
در همین نزدیکی ست
به هر سو نگاه کنی
به هر طرف بنگری ,
او را خواهی دید
با ماست
در کنار ماست
همراه ماست
اما من ,
در همین نزدیکی
جز جنگ و کشتار ,
جز غارت و ویرانگری
چیز دیگری نمی بینم
اما من ,
در اطراف خود
جز فقر و بیچارگی
جز جنایت و چپاول
هیچ چیز نمی بینم
اما من ,
در کنار خود
جز دست های آلوده به خون
جز دشنه های در تاریکی
هیچ چیز نمی بینم
می گویند
در همین نزدیکی ست
در همین نزدیکی
قربانیان استبداد ,
هر روز به جوخه های مرگ سپرده می شوند
در همین نزدیکی
مادری از فقر
کلیه اش را می فروشد
در همین نزدیکی
اعتیاد هر روز قربانی می گیرد
می گویند
در همین نزدیکی ست
در همین نزدیکی
صاحبان ثروت
روز به روز فربه تر می شوند
و سواران قدرت
روز به روز بی رحم تر
در همین نزدیکی
پرنده ی آزادی
به دست جلادان افتاده است
و عدالت ,
در مسلخ فریب قربانی می شود
می گویند
در همین نزدیکی ست
در همین نزدیکی
زنی برای سیر کردن شکم خود
تن به روسپی گری داده است
در همین نزدیکی
صدای جشن و پایکوبی
از کاخ های سر به فلک کشیده بلند است
می گویند
در همین نزدیکی ست
به هر سو نگاه کنی
به هر طرف بنگری ,
او را خواهی دید
با ماست
در کنار ماست
همراه ماست
اما من
در همین نزدیکی
جز بیداد فقر و جور را نمی بینم
به هر سو نگاه می کنم
چهره ی قربانیان بی گناه تبعیض را می بینم
یاس با ماست
ناامیدی با ماست
و اندوه هزاران هزار سال
غارت و چپاول
جنگ و خونریزی
خفقان و استبداد
و تبعیض و نابرابری ,
همراه ما …
می گویند
در همین نزدیکی ست
در همین نزدیکی
………………………
……………………
………………..
اکبر درویش . 23 اسفند سال 1392