Categories: شعر

آغوش تو را می خواهم !

آغوش تو را می خواهم

از دست نوشته های :
” در سایه ی ارتداد “

 

وسوسه شو
از جایت بلند شو
به سمت آن درخت برو
و سیب را بچین

تامل نکن
درنگ نکن
گوش به حرف خدا مده
سیب را بچین
سیب را …

اصلا بگذار
با هم وسوسه شویم
با هم برخیزیم
و با هم سیب را بچینیم
و با هم ,
سیب را ,
گاز بزنیم

من تو را می خواهم
آغوش تو را می خواهم
آغوش بی دغدغه ات را
حتی اگر از بهشت بیرون شویم
حتی اگر دیگر به بهشت باز نگردیم

راست گفته اند
آغوش زن ,
بی دغدغه ترین آغوش دنیاست
و آغوش مرد ,
امن ترین نقطه ی هستی

می خواهم در پیش چشمان خدا
بی هیچ شرمی
تو را در آغوش بکشم
و ببوسم

بهشت من
آغوش توست
پس دست به دست من بده
تا با هم
این میوه ی ممنوعه را
از درخت بچینیم
و در دهان هم بگذاریم .

اکبر درویش . 24 اردی بهشت سال 1395

 

اگر تمایل دارید و شعرهای مرا دنبال می کنید می توانید مرا در اینستاگرام و توییتر و یوتیوب و بلاگر و لینک این  و پین ترست و فیسبوک دنبال کنید . و می توانید نظرات و انتقادات خود را در زیر با ما در میان بگذارید . با سپاس بسیار از دوستان همراه و همدرد 

akbar darvish

Recent Posts

سوره ای دیگر

  سوره ای دیگر   .شمس حقیقت ،در کدام سیاه چالهگرفتار شدکه دیگر فصل ها…

1 سال ago

یکنفر باید باشه

  یکنفر باید باشه   یکنفر باید باشه که حرفامو گوش بکنهآتیشی که در درون…

1 سال ago

بهار آمد

  بهار آمد   چشمانت را که باز کردی ، همه جا پر از گل…

1 سال ago

صدای تو

  صدای تو   خدا را صدا زدمصدای تو را شنیدم !!باور نمی کنی ؟گوش…

1 سال ago

شرقی غمگین

  شرقی غمگین   من آن شرقی غمگینی هستمکه هر روز عاشق می شومو هر…

1 سال ago

استفراغ

  استفراغ   ( باز سازی شعر تهوع )چون پیرمرد سیفلیس گرفته ایلنگ لنگان خودش…

1 سال ago