Categories: ترانه

آمد

آن گل به سمن آمد
آن سرو چمن آمد
آن یوسف من آمد …آمد…آمد…
آن گلشن راز آمد
آن مایه ی ناز آمد
با نغمه و ساز آمد… آمد … آمد …آمد …

بودم همه شد لبریز از دیدن تو ای دوست
پر کن تو جامم را این باده مرا نیکوست
من مست توام ای تو جز تو نمی خواهم
گوش کن تو مرا یکدم جز عشق نمی گویم
این آه و فغانم را تنها به تو می گویم
جز عشق نمی خواهم جز مهر نمی جویم

آمد مه من از دور
قلبم شده باز مسرور
از آن چشمه ی پرنور… آمد … آمد …
آن قبله ی مست آمد
آن معنی هست آمد
دوری بشکست آمد … آمد … آمد … آمد …

من از تو شدم احیا در این شب مستانه
با تو سر عقل آمد این عاشق دیوانه
من مست توام ای تو جز تو نمی خواهم
گوش کن تو مرا یکدم جز عشق نمی گویم
این آه و فغانم را تنها به تو می گویم
جز عشق نمی خواهم جز مهر نمی جویم

باز دشت و دمن آمد
بلبل به سخن آمد
چون یوسف من آمد … آمد … آمد …
آمد لحظه ی دیدار
با صد عطش و ایثار
من تشنه ی روی یار … آمد … آمد … آمد …

اکبر درویش . اردی بهشت سال 1388


akbar darvish

Share
Published by
akbar darvish

Recent Posts

سوره ای دیگر

  سوره ای دیگر   .شمس حقیقت ،در کدام سیاه چالهگرفتار شدکه دیگر فصل ها…

1 سال ago

یکنفر باید باشه

  یکنفر باید باشه   یکنفر باید باشه که حرفامو گوش بکنهآتیشی که در درون…

1 سال ago

بهار آمد

  بهار آمد   چشمانت را که باز کردی ، همه جا پر از گل…

1 سال ago

صدای تو

  صدای تو   خدا را صدا زدمصدای تو را شنیدم !!باور نمی کنی ؟گوش…

1 سال ago

شرقی غمگین

  شرقی غمگین   من آن شرقی غمگینی هستمکه هر روز عاشق می شومو هر…

1 سال ago

استفراغ

  استفراغ   ( باز سازی شعر تهوع )چون پیرمرد سیفلیس گرفته ایلنگ لنگان خودش…

1 سال ago