Categories: شعر

آن چه آرام است

ای ,
خانه های تان امن
آغوش های تان گرم
شکم های تان سیر
زده اید زیر آواز
شاد و مسرور
مست و رقصان
که بی دغدغه می خوانید :
همه چیز خوب است
همه چیز عالی ست
همه چیز آروم است
گوش کنید به قلب من
که از درد می خواند :
هیچ چیز خوب نیست
هیچ چیز عالی نیست
هیچ چیز آروم نیست…

پرده ها را ,
کنار زدم
پنجره را باز کردم
بیرون طوفان کولاک می کند
در و تخته را به هم می دوزد
پرنده ای خانه اش ویران گشته
درختی از ریشه درآمده
مردی تنها ,
از درد می نالد
جنازه ای را می برند
کودک گرسنه ای ,
خیره به دکان نانوایی
مادری در عزای فرزندش
سری بر بالای دار
جوی خون جاری ست
اگر چه جمعه نیست
و چه حکایت ها ,
که از چشم جهان پنهان است

آری
آری …
هیچ چیز خوب نیست
هیچ چیز عالی نیست
هیچ چیز آروم نیست…
آن چه خوب است ,
آن چه عالی ست ,
آن چه آرام است ,
لحظه های انتظار طوفان است …!!

اکبر درویش . فروردین ماه سال 1392

akbar darvish

Share
Published by
akbar darvish

Recent Posts

سوره ای دیگر

  سوره ای دیگر   .شمس حقیقت ،در کدام سیاه چالهگرفتار شدکه دیگر فصل ها…

1 سال ago

یکنفر باید باشه

  یکنفر باید باشه   یکنفر باید باشه که حرفامو گوش بکنهآتیشی که در درون…

1 سال ago

بهار آمد

  بهار آمد   چشمانت را که باز کردی ، همه جا پر از گل…

1 سال ago

صدای تو

  صدای تو   خدا را صدا زدمصدای تو را شنیدم !!باور نمی کنی ؟گوش…

1 سال ago

شرقی غمگین

  شرقی غمگین   من آن شرقی غمگینی هستمکه هر روز عاشق می شومو هر…

1 سال ago

استفراغ

  استفراغ   ( باز سازی شعر تهوع )چون پیرمرد سیفلیس گرفته ایلنگ لنگان خودش…

1 سال ago