Categories: شعر

آهای رفیق : عیسیای ناصری

“آهای رفیق 
عیسای ناصری ، 
آیا دست هایی که در حق تو خیانت کردند ,
وقتی شسته شدند ,
پاک شدند؟


هرروز هزاران هزار دست خود را هزاران هزار بار می شویند و پاک نمی شوند !!

آهای رفیق
عیسای ناصری ,
دست هایی که در حق من خیانت کردند ,
تا آن سوی این ابد
اگر میلیارد ها بار هم شسته شوند ,
باز هم پاک نخواهند شد !

آهای رفیق
عیسای ناصری ,
تورا گفتند که (پسر خدا) هستی
من که (پسر انسان)هستم
چگونه می توانم این جفا را تحمل کنم؟

آهای رفیق
عیسای ناصری ,
چه خوشبخت بودی تو که بر صلیبت کشیدند
اما من باید بمانم
و تحمل کنم
و رنج بکشم
و هیچ نگویم.

آهای رفیق
عیسای ناصری ,
بر بالای جلجتا
از فراز صلیب ,
شاهد باش که من لب بسته ام
و در خود شیون و مویه می کنم
و هزاران هزار دست
که هر روز به خیانت و جنایت آلوده می شوند
صبح تا شب یکسره خود را می شویند
اما پاک نمی شوند.”

اکبر درویش بهمن ماه سال 1390

akbar darvish

Share
Published by
akbar darvish

Recent Posts

سوره ای دیگر

  سوره ای دیگر   .شمس حقیقت ،در کدام سیاه چالهگرفتار شدکه دیگر فصل ها…

1 سال ago

یکنفر باید باشه

  یکنفر باید باشه   یکنفر باید باشه که حرفامو گوش بکنهآتیشی که در درون…

1 سال ago

بهار آمد

  بهار آمد   چشمانت را که باز کردی ، همه جا پر از گل…

1 سال ago

صدای تو

  صدای تو   خدا را صدا زدمصدای تو را شنیدم !!باور نمی کنی ؟گوش…

1 سال ago

شرقی غمگین

  شرقی غمگین   من آن شرقی غمگینی هستمکه هر روز عاشق می شومو هر…

1 سال ago

استفراغ

  استفراغ   ( باز سازی شعر تهوع )چون پیرمرد سیفلیس گرفته ایلنگ لنگان خودش…

1 سال ago