سیب ؟
گندم ؟
انگور !؟
نمی دانم
هر چه باشد
همین کافی ست
ممنوع باشد !!
وسوسه ات کند
وسوسه ام کند
تا در آغوش هم ,
عریانی را ,
سلام گوییم
تا از این زمین ,
نمی دانم به کجا
به ناکجایی دیگر ,
هرجا که این جا نیست
هبوط کنیم …
حوای من , (جفت من )
میوه ی ممنوعه ای ,
هست
آیا !؟
دلم برای خوردن یک ممنوعه ی دیگر ,
حریصانه
آغوش می گشاید !!
اکبر درویش . 14 خرداد سال 1392