Categories: شعر

آیا ممنوعه ای هست !؟

میوه ی ممنوعه ای ,
هست ,
آیا
در این زمین
تا وسوسه کند تو را
برای چیدن
تا وسوسه کند مرا
برای خوردن
با هم قسمت کنیم
نیمی تو
نیمی من
تا به جرم خوردن این ممنوع ,
هر دومان را ,
از این زمین بیرون کنند !؟

سیب ؟
گندم ؟
انگور !؟
نمی دانم
هر چه باشد
همین کافی ست
ممنوع باشد !!
وسوسه ات کند
وسوسه ام کند
تا در آغوش هم ,
عریانی را ,
سلام گوییم
تا از این زمین ,
نمی دانم به کجا
به ناکجایی دیگر ,
هرجا که این جا نیست
هبوط کنیم …

حوای من , (جفت من )
میوه ی ممنوعه ای ,
هست
آیا !؟

دلم برای خوردن یک ممنوعه ی دیگر ,
حریصانه
آغوش می گشاید !!

اکبر درویش . 14 خرداد سال 1392

akbar darvish

Share
Published by
akbar darvish

Recent Posts

سوره ای دیگر

  سوره ای دیگر   .شمس حقیقت ،در کدام سیاه چالهگرفتار شدکه دیگر فصل ها…

1 سال ago

یکنفر باید باشه

  یکنفر باید باشه   یکنفر باید باشه که حرفامو گوش بکنهآتیشی که در درون…

1 سال ago

بهار آمد

  بهار آمد   چشمانت را که باز کردی ، همه جا پر از گل…

1 سال ago

صدای تو

  صدای تو   خدا را صدا زدمصدای تو را شنیدم !!باور نمی کنی ؟گوش…

1 سال ago

شرقی غمگین

  شرقی غمگین   من آن شرقی غمگینی هستمکه هر روز عاشق می شومو هر…

1 سال ago

استفراغ

  استفراغ   ( باز سازی شعر تهوع )چون پیرمرد سیفلیس گرفته ایلنگ لنگان خودش…

1 سال ago