یه صبح روشن و پاک توی بهاری زیبا یه لحظه ی طلایی سرشار از عشق و رویا زمین پراز شکوفه پر از تلاش بودن پراز صدای خواستن تو را صدا زدم من تو صادق و تو عاشق به داد من رسیدی امید تازه ای تو به روح من دمیدی تو بهترین نیازی ای چتر بودن من یه سایه بون امنی همیشه گرم و روشن تو آیه ای یه آیه به گوش خسته ی من تو بهترین صدایی ترانه ی شکفتن تو از هوای پاکی تو موسم بهاری تو از قبیله ی عشق سرود بی قراری تو مرهم یه زخمی زخمی که با من همراست نبودن تو با من آخر عمر دنیاست