Categories: شعر

از ناتمام مردن می ترسم !

 

از ناتمام مردن می ترسم !

 

تمامم کن

تمام

از ناتمام مردن می ترسم

سفارش داده ام سنگ قبرم را

بر آن نوشته اند :

او ،

هیچ نبود !

اما کودکی بازیگوش ،

در آن دست برده است

و مردم می خوانند ؛

او ،

هیچ بود

 

تمامم کن

تمام

از ناتمام مردن می ترسم!

 

اکبر درویش . بهمن ماه سال ۱۳۹۹

از ناتمام مردن می ترسم

 

همیشه ترس من از این بوده است که ناتمام بمیرم یعنی کارهایی را که دارم نتوانم به سرانجام برسانم و این یعنی درد !

 

اگر تمایل دارید و شعرهای مرا دنبال می کنید می توانید مرا در اینستاگرام و توییتر و یوتیوب و بلاگر و لینک این  و پین ترست و فیسبوک دنبال کنید . و می توانید نظرات و انتقادات خود را در زیر با ما در میان بگذارید . با سپاس

 

akbar darvish

Recent Posts

سوره ای دیگر

  سوره ای دیگر   .شمس حقیقت ،در کدام سیاه چالهگرفتار شدکه دیگر فصل ها…

1 سال ago

یکنفر باید باشه

  یکنفر باید باشه   یکنفر باید باشه که حرفامو گوش بکنهآتیشی که در درون…

1 سال ago

بهار آمد

  بهار آمد   چشمانت را که باز کردی ، همه جا پر از گل…

1 سال ago

صدای تو

  صدای تو   خدا را صدا زدمصدای تو را شنیدم !!باور نمی کنی ؟گوش…

1 سال ago

شرقی غمگین

  شرقی غمگین   من آن شرقی غمگینی هستمکه هر روز عاشق می شومو هر…

1 سال ago

استفراغ

  استفراغ   ( باز سازی شعر تهوع )چون پیرمرد سیفلیس گرفته ایلنگ لنگان خودش…

1 سال ago