Categories: شعر

افسوس !!

درخت کدام کویرم
این باران های بهاری ,
مراخیس می کند
بر من می بارد
اما ,
باز هم ,
هر چه می بارد ,
بر تن خشک من ,
جوانه ای نمی روید !؟

افسوس
افسوس
از این کویر نفرین شده
که انگار ,
از آب زقوم ,
سیراب شده
که انگار ,
ویروس طاعون ,
بر پای درختانش پاشیده اند
که انگار ,
باد مرگ ,
در فضای هستی اش پیچیده است
که انگار ,
خورشیدش فلج
ماه شب هایش کور
و ستارگانش ,
نفرین شده اند !!

اکبر درویش . اردی بهشت سال 1387


akbar darvish

Share
Published by
akbar darvish

Recent Posts

سوره ای دیگر

  سوره ای دیگر   .شمس حقیقت ،در کدام سیاه چالهگرفتار شدکه دیگر فصل ها…

1 سال ago

یکنفر باید باشه

  یکنفر باید باشه   یکنفر باید باشه که حرفامو گوش بکنهآتیشی که در درون…

1 سال ago

بهار آمد

  بهار آمد   چشمانت را که باز کردی ، همه جا پر از گل…

1 سال ago

صدای تو

  صدای تو   خدا را صدا زدمصدای تو را شنیدم !!باور نمی کنی ؟گوش…

1 سال ago

شرقی غمگین

  شرقی غمگین   من آن شرقی غمگینی هستمکه هر روز عاشق می شومو هر…

1 سال ago

استفراغ

  استفراغ   ( باز سازی شعر تهوع )چون پیرمرد سیفلیس گرفته ایلنگ لنگان خودش…

1 سال ago