Categories: شعر

اندوهگنانه

آن ها ,
که اینگونه
آرام
بی صدا
خوابیده اند
و به بیداری شان ,
هیچ امیدی نیست ,
آن ها ,
که چشم ,
به روی هستی بسته اند
انگار که هیچگاه نبوده اند
قربانی یک جنایت هولناک هستند
که گفتن ,
از توصیف آن عاجز است
اما ,
من و تو که هنوز بیداریم
در دنیای شقاوت و دنائت ,
با کدام ماسک زندگی می کنیم
آیا خود قربانی جنایت هستیم
یا که ارج می نهیم
این وحشیگری تاریخی را !؟

افسوس
که انسان ,
بنده ی پول شده است
سپاسگزار نیرنگ
و سر در آستانه ی قدرت
خم کرده است
وعدالت را
و انسانیت را ,
در زیر منافع خود به خاک سپرده است .

اکبر درویش . 3 شهریور ماه سال 1392

عکس قربانیان حملات شیمیایی در سوریه


akbar darvish

Share
Published by
akbar darvish

Recent Posts

سوره ای دیگر

  سوره ای دیگر   .شمس حقیقت ،در کدام سیاه چالهگرفتار شدکه دیگر فصل ها…

1 سال ago

یکنفر باید باشه

  یکنفر باید باشه   یکنفر باید باشه که حرفامو گوش بکنهآتیشی که در درون…

1 سال ago

بهار آمد

  بهار آمد   چشمانت را که باز کردی ، همه جا پر از گل…

1 سال ago

صدای تو

  صدای تو   خدا را صدا زدمصدای تو را شنیدم !!باور نمی کنی ؟گوش…

1 سال ago

شرقی غمگین

  شرقی غمگین   من آن شرقی غمگینی هستمکه هر روز عاشق می شومو هر…

1 سال ago

استفراغ

  استفراغ   ( باز سازی شعر تهوع )چون پیرمرد سیفلیس گرفته ایلنگ لنگان خودش…

1 سال ago