Categories: ترانه

انگشت نما

دل من آسه و پاسه
دلش از سنگ الماسه
خدایا این چه عشقی بود
گذاشتی تو تو این کاسه
منو انگشت نما کردی
منو رسوای عام کردی
خاطرخواهی چه دردی بود
که تو بر من تمام کردی

شدم من سنگ روی یخ
پیش اون چشمای زیبا
مرا حتی ندید و رفت
دو صد لعنت به این دنیا
با اون چشمای مغرورش
از روی عشق من ردشد
ندید حتی یه لحظه که
ز عشقش چشم من تر شد

دلم بد جوری جا مونده
توی این عشق وامونده
پدر سوخته نمی بینه
که از خودش جدا مونده
منو انگشت نما کردی
منو رسوای عام کردی
خاطرخواهی چه دردی بود
که تو بر من تمام کردی

9 فروردسن سال 1393
اکبر درویش

akbar darvish

Share
Published by
akbar darvish

Recent Posts

سوره ای دیگر

  سوره ای دیگر   .شمس حقیقت ،در کدام سیاه چالهگرفتار شدکه دیگر فصل ها…

1 سال ago

یکنفر باید باشه

  یکنفر باید باشه   یکنفر باید باشه که حرفامو گوش بکنهآتیشی که در درون…

1 سال ago

بهار آمد

  بهار آمد   چشمانت را که باز کردی ، همه جا پر از گل…

1 سال ago

صدای تو

  صدای تو   خدا را صدا زدمصدای تو را شنیدم !!باور نمی کنی ؟گوش…

1 سال ago

شرقی غمگین

  شرقی غمگین   من آن شرقی غمگینی هستمکه هر روز عاشق می شومو هر…

1 سال ago

استفراغ

  استفراغ   ( باز سازی شعر تهوع )چون پیرمرد سیفلیس گرفته ایلنگ لنگان خودش…

1 سال ago