اکنون که صلیب عیسا را ,به من بخشیده اندتا کوله بار سفر خویش سازم …
– کف زدن ها تمام نمی شود !؟ – – هورا کشیدن ها پایان نمی گیرد !؟ –
اکنون ,تنها سفر می کنمبن بست های غریبی را باید تجربه نمود .
سوره ای دیگر .شمس حقیقت ،در کدام سیاه چالهگرفتار شدکه دیگر فصل ها…
یکنفر باید باشه یکنفر باید باشه که حرفامو گوش بکنهآتیشی که در درون…
بهار آمد چشمانت را که باز کردی ، همه جا پر از گل…
صدای تو خدا را صدا زدمصدای تو را شنیدم !!باور نمی کنی ؟گوش…
شرقی غمگین من آن شرقی غمگینی هستمکه هر روز عاشق می شومو هر…
استفراغ ( باز سازی شعر تهوع )چون پیرمرد سیفلیس گرفته ایلنگ لنگان خودش…