Categories: شعر

اگر ما بخواهیم

می گویند :
تا او نیاید ,
گره از کار مردم ,
باز نمی شود
اما من ,
که بس خسته ام
که بس شکسته ام
که صبوری را
دیری ست
به عجز نشسته ام
و انتظار را
عمری ست که توان ندارم
می دانم
اگر من بخواهم
اگر تو بخواهی
اگر ما بخواهیم
می توانیم
گره های ناگشوده را ,
از دست و پای مردم باز کنیم

اکبر درویش . 17 فروردین سال 1393

akbar darvish

Share
Published by
akbar darvish

Recent Posts

سوره ای دیگر

  سوره ای دیگر   .شمس حقیقت ،در کدام سیاه چالهگرفتار شدکه دیگر فصل ها…

1 سال ago

یکنفر باید باشه

  یکنفر باید باشه   یکنفر باید باشه که حرفامو گوش بکنهآتیشی که در درون…

1 سال ago

بهار آمد

  بهار آمد   چشمانت را که باز کردی ، همه جا پر از گل…

1 سال ago

صدای تو

  صدای تو   خدا را صدا زدمصدای تو را شنیدم !!باور نمی کنی ؟گوش…

1 سال ago

شرقی غمگین

  شرقی غمگین   من آن شرقی غمگینی هستمکه هر روز عاشق می شومو هر…

1 سال ago

استفراغ

  استفراغ   ( باز سازی شعر تهوع )چون پیرمرد سیفلیس گرفته ایلنگ لنگان خودش…

1 سال ago