شعر

ایمان بیاوریم به آغاز فصل گرم …

ایمان بیاوریم به آغاز فصل گرم

 

 

زمستان است
چه زمستان دهشتناکی
اما دیری نخواهد پائید
که تمام خواهد شد
برف ها آب می شوند
و دانه های خفته ی در زیر خاک ،
از حصار تنگ خود ،
رها شده ،
قفس تاریک خود را می شکنند
و جوانه خواهند زد

زمستان است
دی را ،
پشت سر گذاشته ایم
و چه‌ دی ها را ،
که رفتیم و رفتیم و گذر کردیم
بی نفس
در عبث
اندوهناک و غمزده
انگار در جهانی زندگی می کردیم
که هوای مسموم ،
ریه ها را به جشنواره ی خفقان می برد
آن گاه به سقوط بهمن ،
در آوازهای شبانگاهی ،
در بطن پنجره ها ،
چراغ افروختیم

راه بسته بود
اما مگر پاهای ما خسته بود !؟

بهمن را ،
با چراغ و آب و آئینه ،
پس خواهیم زد
راه را خواهیم گشود
هر چند دشوار
هر چند سخت
اما صبور …

ما دانه های زمین سخت هستیم
که حتی در کویر
که حتی بی آب
راه رسیدن به فضای آبی آسمان را ،
راه زیارت کردن خورشید را ،
چه بسیار با درد آموخته ایم

زمستان است
اما این سوز کشنده ی سرکش ،
روزی به پایان خواهد رسید
بهار خواهد آمد
و داس های واژگون شده ی بی کار
دوباره به تقلا خواهد افتاد
تا دانه های زندانی ،
سر از خاک بیرون کشند
و سرما ،
در هجوم متبرک خورشید ،
تسلیم خواهد شد

ایمان بیاوریم
ایمان بیاوریم به آغاز فصل گرم
به رویش جوانه ها
به شکوفه کردن درختان
و باز شدن گل ها
و میوه کردن درختان
و خورشیدی که عاشقانه بر زمین می تابد

ایمان بیاوریم به آغاز فصل گرم …..

اکبر درویش . ۹ بهمن ماه سال ۱۴۰۱

ایمان بیاوریم به آغاز فصل گرم

 

بعد از فصل سرد ، حتما بهار خواهد رسید … پس ایمان بیاوریم به آغاز فصل گرم

 

اگر تمایل دارید و شعرهای مرا دنبال می کنید می توانید مرا در اینستاگرام و توییتر و یوتیوب و بلاگر و لینک این  و پین ترست و فیسبوک دنبال کنید . و می توانید نظرات و انتقادات خود را در زیر با ما در میان بگذارید . با سپاس

akbar darvish

Recent Posts

سوره ای دیگر

  سوره ای دیگر   .شمس حقیقت ،در کدام سیاه چالهگرفتار شدکه دیگر فصل ها…

1 سال ago

یکنفر باید باشه

  یکنفر باید باشه   یکنفر باید باشه که حرفامو گوش بکنهآتیشی که در درون…

1 سال ago

بهار آمد

  بهار آمد   چشمانت را که باز کردی ، همه جا پر از گل…

1 سال ago

صدای تو

  صدای تو   خدا را صدا زدمصدای تو را شنیدم !!باور نمی کنی ؟گوش…

1 سال ago

شرقی غمگین

  شرقی غمگین   من آن شرقی غمگینی هستمکه هر روز عاشق می شومو هر…

1 سال ago

استفراغ

  استفراغ   ( باز سازی شعر تهوع )چون پیرمرد سیفلیس گرفته ایلنگ لنگان خودش…

1 سال ago