Categories: شعر

باران باش

باران باش
بر من ببار
خیسم کن
ترم کن
باورم کن

من زمینم
همیشه ی همیشه ,
از خشک بودن ,
واهمه داشته ام
با هر قطره ای
دلم می خواهد
دهان باز کنم
و جوانه ای را ,
به جهان
هدیه کنم …

باران باش
تا از همخوابه گی با تو
دنیا را ,
سبز و خرم سازم

باران باش
بر من ببار …

اکبر درویش . زمستانی های سال 1391

akbar darvish

Share
Published by
akbar darvish

Recent Posts

سوره ای دیگر

  سوره ای دیگر   .شمس حقیقت ،در کدام سیاه چالهگرفتار شدکه دیگر فصل ها…

1 سال ago

یکنفر باید باشه

  یکنفر باید باشه   یکنفر باید باشه که حرفامو گوش بکنهآتیشی که در درون…

1 سال ago

بهار آمد

  بهار آمد   چشمانت را که باز کردی ، همه جا پر از گل…

1 سال ago

صدای تو

  صدای تو   خدا را صدا زدمصدای تو را شنیدم !!باور نمی کنی ؟گوش…

1 سال ago

شرقی غمگین

  شرقی غمگین   من آن شرقی غمگینی هستمکه هر روز عاشق می شومو هر…

1 سال ago

استفراغ

  استفراغ   ( باز سازی شعر تهوع )چون پیرمرد سیفلیس گرفته ایلنگ لنگان خودش…

1 سال ago