Categories: شعر

ببخشایید بر ما !

ببخشایید بر ما !

بگذریم
ما سال ها گذشته ایم
اما چگونه می توان باور کرد
در جا زده ایم
در جا زدن ؟
نه !
فرو رفته ایم
پاشیده ایم
گنگ
منگ
خواب دیده ایم
خورشید را
اما خواب
خواب ،
تعبیر خواب های ما ،
دریچه ای بود
که به روی شب گشوده می شد
ما رفتیم
اما تا کجا ؟
لب هیچ را زیارت کردیم
و شب هیچ را ،
به زانو افتادیم
باید خسته باشیم
باید شکسته باشیم
بر ما ببخشایید
این سرنوشت را
که بر آن ،
مهر صحه زدیم
بر ما ببخشایید
اما دوست داشتیم
اگر دیگران نکاشتند
و ما نخوردیم ،
ما بکاریم
تا دیگران بخورند
آیا این اعتراف ناتوانی
و واژه ی بخشش را
اینگونه سوکمندانه اعتراف کردن ،
می تواند روزنه ی امیدی باشد
تا شمایان
بکارید تا دیگران بخورند !؟
ما ضجوران خسته را
ما مرجومان دل شکسته را
که حتی باد نسیان
به بازی نمی گیرد
در قصه های خود به یاد آورید
و ببخشایید بر ما
که راه را از چاه ،
نشناختیم
تا شمایان وارث رنج ما شدید !
اکبر درویش . ۲۴ اردی بهشت سال ۱۳۹۹
ببخشایید بر ما !

 

بر ما ببخشایید که کور بودیم و راه را از چاه نشناختیم و در چاه افتادیم !

 

اگر تمایل دارید و شعرهای مرا دنبال می کنید می توانید مرا در اینستاگرام و توییتر و یوتیوب و بلاگر و لینک این  و پین ترست و فیسبوک دنبال کنید . و می توانید نظرات و انتقادات خود را در زیر با ما در میان بگذارید . با سپاس

akbar darvish

Recent Posts

سوره ای دیگر

  سوره ای دیگر   .شمس حقیقت ،در کدام سیاه چالهگرفتار شدکه دیگر فصل ها…

1 سال ago

یکنفر باید باشه

  یکنفر باید باشه   یکنفر باید باشه که حرفامو گوش بکنهآتیشی که در درون…

1 سال ago

بهار آمد

  بهار آمد   چشمانت را که باز کردی ، همه جا پر از گل…

1 سال ago

صدای تو

  صدای تو   خدا را صدا زدمصدای تو را شنیدم !!باور نمی کنی ؟گوش…

1 سال ago

شرقی غمگین

  شرقی غمگین   من آن شرقی غمگینی هستمکه هر روز عاشق می شومو هر…

1 سال ago

استفراغ

  استفراغ   ( باز سازی شعر تهوع )چون پیرمرد سیفلیس گرفته ایلنگ لنگان خودش…

1 سال ago