بخشیدم تو را

بخشیدم تو را

 

بخشیدم تو را

پدر !

هر چند ،

هیچ گاه مرا پدر نبودی

تنها مرا ،

در رحم مادر کاشتی

تا به دنیا بیایم

تا مسلخکده ی دنیا ،

بی قربانی نماند !

 

اکبر درویش . اسفند ماه سال 1395

بخشیدم تو را

 

پدری که هیچگاه مرا پدر نبود … نه به دنیا آمدن مرا دید .. نه بزرگ شدن مرا و رشد مرا ببیند .. تنها در دو سه سالگی ده روز در کنار من بود که مادر می گوید این ده روز هم برای من پدر نبود و مادر بعد از ده روز به تهران برگشت و دو سه سال بعد پدر هم فوت کرد

 

گر تمایل دارید و شعرهای مرا دنبال می کنید می توانید مرا در اینستاگرام و توییترو یوتیوب و بلاگرو لینک این و پین ترست و فیسبوک دنبال کنید . و می توانید نظرات و انتقادات خود را در زیر با ما در میان بگذارید . با سپاس

akbar darvish

Recent Posts

سوره ای دیگر

  سوره ای دیگر   .شمس حقیقت ،در کدام سیاه چالهگرفتار شدکه دیگر فصل ها…

1 سال ago

یکنفر باید باشه

  یکنفر باید باشه   یکنفر باید باشه که حرفامو گوش بکنهآتیشی که در درون…

1 سال ago

بهار آمد

  بهار آمد   چشمانت را که باز کردی ، همه جا پر از گل…

1 سال ago

صدای تو

  صدای تو   خدا را صدا زدمصدای تو را شنیدم !!باور نمی کنی ؟گوش…

1 سال ago

شرقی غمگین

  شرقی غمگین   من آن شرقی غمگینی هستمکه هر روز عاشق می شومو هر…

1 سال ago

استفراغ

  استفراغ   ( باز سازی شعر تهوع )چون پیرمرد سیفلیس گرفته ایلنگ لنگان خودش…

1 سال ago