بگذر

 

بی تو بودن ،
مرگ است
نبودن
هیچ بودن
حتی هیچ‌ نبودن …

با تو بودن ،
اما ،
مسلخی ست
که هر روز مرا ،
در آن شکنجه می کنند
مرا به دار می آویزند
مرا قربانی می کنند !

مرا نگاه نکن
حتی فراموشم کن
حتی فکر کن
من هیچگاه نبوده ام

بگذر
از من بگذر
فکر کن این بیگانه ،
هرگز از پیش چشمان تو ،
گذر نکرده است

به من نگاه نکن
بگذر
از من بگذر !

اکبر درویش . مرداد ماه سال ۱۴۰۲

 

اگر تمایل دارید و شعرهای مرا دنبال می کنید می توانید مرا در اینستاگرام و توییتر و یوتیوب و بلاگر و لینک این  و پین ترست و فیسبوک دنبال کنید . و می توانید نظرات و انتقادات خود را در زیر با ما در میان بگذارید . با سپاس بسیار از دوستان همراه و همدرد 

akbar darvish

View Comments

Recent Posts

سوره ای دیگر

  سوره ای دیگر   .شمس حقیقت ،در کدام سیاه چالهگرفتار شدکه دیگر فصل ها…

1 سال ago

یکنفر باید باشه

  یکنفر باید باشه   یکنفر باید باشه که حرفامو گوش بکنهآتیشی که در درون…

1 سال ago

بهار آمد

  بهار آمد   چشمانت را که باز کردی ، همه جا پر از گل…

1 سال ago

صدای تو

  صدای تو   خدا را صدا زدمصدای تو را شنیدم !!باور نمی کنی ؟گوش…

1 سال ago

شرقی غمگین

  شرقی غمگین   من آن شرقی غمگینی هستمکه هر روز عاشق می شومو هر…

1 سال ago

استفراغ

  استفراغ   ( باز سازی شعر تهوع )چون پیرمرد سیفلیس گرفته ایلنگ لنگان خودش…

1 سال ago