Categories: شعر

بی بهار نخواهیم بود

بی بهار نخواهیم بود
هر چند کنون ,
تمام فصل ها زمستان شده است
و پشت هر زمستان ,
زمستان دیگری از راه می رسد .

دوباره روزی
خواهیم دید خورشید را
سردرآورده از سینه ی افق بیرون
و بهار
به ما لبخند خواهد زد

آغاز بهار را خواهیم دید
با مرگ زمستانی که فرا خواهد آمد.

باور کن !

akbar darvish

Share
Published by
akbar darvish

Recent Posts

سوره ای دیگر

  سوره ای دیگر   .شمس حقیقت ،در کدام سیاه چالهگرفتار شدکه دیگر فصل ها…

1 سال ago

یکنفر باید باشه

  یکنفر باید باشه   یکنفر باید باشه که حرفامو گوش بکنهآتیشی که در درون…

1 سال ago

بهار آمد

  بهار آمد   چشمانت را که باز کردی ، همه جا پر از گل…

1 سال ago

صدای تو

  صدای تو   خدا را صدا زدمصدای تو را شنیدم !!باور نمی کنی ؟گوش…

1 سال ago

شرقی غمگین

  شرقی غمگین   من آن شرقی غمگینی هستمکه هر روز عاشق می شومو هر…

1 سال ago

استفراغ

  استفراغ   ( باز سازی شعر تهوع )چون پیرمرد سیفلیس گرفته ایلنگ لنگان خودش…

1 سال ago