Categories: شعر

بی مرز باش !

بی مرز باش !

مرزها را ،
بگذار و بگذر
بی مرز باش
بی محدوده …
من از مرزها گذشته ام
بی مرز شده ام
شرع را ،
سه طلاقه کرده ام
و عرف را ،
روانه ی باز سازی …
خلاص شده ام
بندها را گشوده ام
دست ها را رها
و پاها را ،
فرصت بخشیده ام
تا خود
راه خود را برگزینند
مرزها را ،
بگذار و بگذر
چونان من
رها باش
مرزها ،
محدود می کنند
نا محدود باش
چونان من
تا وسعت یابی
تا بزرگ شوی
تا جهان شوی
گنجشک ها ،
شرع را نمی شناسند
اینگونه است که پرواز می کنند
خود را ،
در پهنه ی آسمان رها می کنند
آزادند
آزاد آزاد
ماهی ها ،
از عرف تعبیر زیباتری دارند
اینگونه است که رود را ،
خانه ی خود نمی دانند
قبله گاه شان دریاست
و جهان شان ،
نا محدود
مرز را ،
بگذار و بگذر
چونان من
بی مرز باش
نا محدود
آن گاه خواهی دید
که ما نگاه تازه ای خواهیم داشت
نگاهی به وسعت جهان
بی مرز
بی محدوده
عشق به انسان ،
اینسان زاده خواهد شد
اکبر درویش . ۱۷ خرداد ماه سال ۱۳۹۹
بی مرز باش !

 

بی مرز باش . چون مرزها را به پشت سر بگذار و از مرزها رها شو تا شاهد تولدی تازه باشی

 

اگر تمایل دارید و شعرهای مرا دنبال می کنید می توانید مرا در اینستاگرام و توییتر و یوتیوب و بلاگر و لینک این  و پین ترست و فیسبوک دنبال کنید . و می توانید نظرات و انتقادات خود را در زیر با ما در میان بگذارید . با سپاس

akbar darvish

Recent Posts

سوره ای دیگر

  سوره ای دیگر   .شمس حقیقت ،در کدام سیاه چالهگرفتار شدکه دیگر فصل ها…

1 سال ago

یکنفر باید باشه

  یکنفر باید باشه   یکنفر باید باشه که حرفامو گوش بکنهآتیشی که در درون…

1 سال ago

بهار آمد

  بهار آمد   چشمانت را که باز کردی ، همه جا پر از گل…

1 سال ago

صدای تو

  صدای تو   خدا را صدا زدمصدای تو را شنیدم !!باور نمی کنی ؟گوش…

1 سال ago

شرقی غمگین

  شرقی غمگین   من آن شرقی غمگینی هستمکه هر روز عاشق می شومو هر…

1 سال ago

استفراغ

  استفراغ   ( باز سازی شعر تهوع )چون پیرمرد سیفلیس گرفته ایلنگ لنگان خودش…

1 سال ago