تا در آغوش تو بخوابم

تا در آغوش تو بخوابم

 

اگر کفر است ،

باشد

خدا را رها کرده ام

تا در آغوش تو بخوابم !

 

اکبر درویش . بهمن ماه سال 1395

تا در آغوش تو بخوابم

 

یاد شعر دوست عزیز و گرامی افتادم که می گوید : کفر اگر نباشد این من از خدا گذشته ام … هر چند من می گویم حتی اگر کفر باشد من از خدا گذشته ام تا با تو باشم … در آغوش تو … تشنه ی نوازش های تو … و در آغوش تو بخوابم تا در کنار تو شب را بسر کنم و در کنار تو شاهد تابیدن خورشید باشم .

 

اگر تمایل دارید و شعرهای مرا دنبال می کنید می توانید مرا در اینستاگرام و توییتر و یوتیوب و بلاگر و لینک این  و پین ترست و فیسبوک دنبال کنید . و می توانید نظرات و انتقادات خود را در زیر با ما در میان بگذارید . با سپاس

akbar darvish

Recent Posts

سوره ای دیگر

  سوره ای دیگر   .شمس حقیقت ،در کدام سیاه چالهگرفتار شدکه دیگر فصل ها…

1 سال ago

یکنفر باید باشه

  یکنفر باید باشه   یکنفر باید باشه که حرفامو گوش بکنهآتیشی که در درون…

1 سال ago

بهار آمد

  بهار آمد   چشمانت را که باز کردی ، همه جا پر از گل…

1 سال ago

صدای تو

  صدای تو   خدا را صدا زدمصدای تو را شنیدم !!باور نمی کنی ؟گوش…

1 سال ago

شرقی غمگین

  شرقی غمگین   من آن شرقی غمگینی هستمکه هر روز عاشق می شومو هر…

1 سال ago

استفراغ

  استفراغ   ( باز سازی شعر تهوع )چون پیرمرد سیفلیس گرفته ایلنگ لنگان خودش…

1 سال ago