تمام من بودی اما …

تمام من بودی اما

 

تمام من بودی

اما ،

ناتمام مرا ،

به دست طوفان ها سپردی !

 

اکبر درویش . اسفند ماه سال 1395

تمام من بودی اما

 

ای عشق … انتظار داشتم که با تو تمام و کامل شوم .. تو را نیمه ی ناتمام خود می دانستم که با آمدنت می توانم تمام و کامل شوم . اما تو آمدی این نیمه ی ناتمام را با بی رحمی تمام به دست طوفان سپردی تا در این طوفان به دور خود بپیچم و نابود شوم

 

اگر تمایل دارید و شعرهای مرا دنبال می کنید می توانید مرا در اینستاگرام و توییترو یوتیوب و بلاگرو لینک این و پین ترست و فیسبوک دنبال کنید . و می توانید نظرات و انتقادات خود را در زیر با ما در میان بگذارید . با سپاس

akbar darvish

Recent Posts

سوره ای دیگر

  سوره ای دیگر   .شمس حقیقت ،در کدام سیاه چالهگرفتار شدکه دیگر فصل ها…

1 سال ago

یکنفر باید باشه

  یکنفر باید باشه   یکنفر باید باشه که حرفامو گوش بکنهآتیشی که در درون…

1 سال ago

بهار آمد

  بهار آمد   چشمانت را که باز کردی ، همه جا پر از گل…

1 سال ago

صدای تو

  صدای تو   خدا را صدا زدمصدای تو را شنیدم !!باور نمی کنی ؟گوش…

1 سال ago

شرقی غمگین

  شرقی غمگین   من آن شرقی غمگینی هستمکه هر روز عاشق می شومو هر…

1 سال ago

استفراغ

  استفراغ   ( باز سازی شعر تهوع )چون پیرمرد سیفلیس گرفته ایلنگ لنگان خودش…

1 سال ago