Categories: شعر

تنهاتر از خدا

روزهایی که من می میرم
این روزهای بی پایان
این روزهای مرگ تدریجی
این روزهای ناتمام
آیا اسم من
در دفتر اموات ثبت می شود !؟

روزهایی که من می میرم
این روزهای بی خنده
این روزهای تکراری
این روزهای نافرجام
آیا جنازه ی من
بر دوش زندگی تشییع می شود !؟

می دانم :
_ نه !!
تنها انفجارهای درون من است
که واقعه را می فهمد
و این غم مبهم سرکش
که مرا تا انفجارهای تازه می برد
تا این هم سرگذشت شوم هیروشیما
هر پس لرزه ای را که تجربه می کند ,
به مرگ سلامی دوباره کند
به زندگی سلامی دوباره کند

و کرکس های گرسنه را سلام می کنم
با جنازه ی زمین مانده ی هر روزم
در این روزهای بی امید
و این روزهای همه افول
و این روزهای همه پوچ

چه می گویم !؟
شکستن ها را در کوله ی کوچ خود دارم
و تکیدن ها را
چون عصایی در دست
و دریغا ,
تنها شده ام
تنهاتر از خدا
در زمینی که هیچکس هیچکس را نمی فهمد
تنها شده ام
تنهاتر از خدا
مانند آن زمان ,
که رویاهایش چون قایقی به گل نشست …

اکبر درویش . اول مرداد ماه سال 1393

akbar darvish

Share
Published by
akbar darvish

Recent Posts

سوره ای دیگر

  سوره ای دیگر   .شمس حقیقت ،در کدام سیاه چالهگرفتار شدکه دیگر فصل ها…

1 سال ago

یکنفر باید باشه

  یکنفر باید باشه   یکنفر باید باشه که حرفامو گوش بکنهآتیشی که در درون…

1 سال ago

بهار آمد

  بهار آمد   چشمانت را که باز کردی ، همه جا پر از گل…

1 سال ago

صدای تو

  صدای تو   خدا را صدا زدمصدای تو را شنیدم !!باور نمی کنی ؟گوش…

1 سال ago

شرقی غمگین

  شرقی غمگین   من آن شرقی غمگینی هستمکه هر روز عاشق می شومو هر…

1 سال ago

استفراغ

  استفراغ   ( باز سازی شعر تهوع )چون پیرمرد سیفلیس گرفته ایلنگ لنگان خودش…

1 سال ago