Categories: شعر

توبه ی خدا !!

از دست نوشته های :
” در سایه ی ارتداد “
به دیوار تکیه داد
خسته
خمیده
غمگین
چهره اش درهم کشیده بود
اشک گونه هایش را خیس کرده بود
دوباره نگاهی به زمین انداخت
جنایت و غارت و چپاول
درونش را به درد آورده بود
آه کشید
با افسوس زیر لب گفت :
دریغا
توبه
توبه
کاش انسان را خلق نمی کردم !!
اکبر درویش . 12 آذر ماه سال 1393
akbar darvish

Share
Published by
akbar darvish

Recent Posts

سوره ای دیگر

  سوره ای دیگر   .شمس حقیقت ،در کدام سیاه چالهگرفتار شدکه دیگر فصل ها…

1 سال ago

یکنفر باید باشه

  یکنفر باید باشه   یکنفر باید باشه که حرفامو گوش بکنهآتیشی که در درون…

1 سال ago

بهار آمد

  بهار آمد   چشمانت را که باز کردی ، همه جا پر از گل…

1 سال ago

صدای تو

  صدای تو   خدا را صدا زدمصدای تو را شنیدم !!باور نمی کنی ؟گوش…

1 سال ago

شرقی غمگین

  شرقی غمگین   من آن شرقی غمگینی هستمکه هر روز عاشق می شومو هر…

1 سال ago

استفراغ

  استفراغ   ( باز سازی شعر تهوع )چون پیرمرد سیفلیس گرفته ایلنگ لنگان خودش…

1 سال ago