Categories: شعر

تو را جار خواهیم زد

به پاس عشق و ارادت به ” او “
که هفتاد سال برای آزادی جنگید
به : ” دکتر محمد مصدق “
که قلبش تنها برای ” ایران ” می طپید
به عشق این مرز و بوم زندگی کرد
و با یاد این خاک سر بر خاک وطن گذاشت

آزادی ,
تو را جار خواهم زد
در هر کوچه و برزن
در هر شهر و روستا
تا مردم این سرزمین
در سایه سار تو
عدالت را بر پا کنند .

سنگرها را
یکی یکی فتح خواهیم کرد
تا آن روز
که دست بیگانگان را
از سرزمین خود
کوتاه کنیم

روز استقلال خواهد رسید
و آن روز ,
به خاطر خواهیم سپرد
که تنها با آزادی
می توان به استقلال اندیشید
و آزادی نخواهد بود
مگر عدالت را
برقرار سازیم .

مصادف با 14 اسفند سالروز درگذشت پیشوای آزادی :
” دکتر محمد مصدق “
اکبر درویش

akbar darvish

Share
Published by
akbar darvish

Recent Posts

سوره ای دیگر

  سوره ای دیگر   .شمس حقیقت ،در کدام سیاه چالهگرفتار شدکه دیگر فصل ها…

1 سال ago

یکنفر باید باشه

  یکنفر باید باشه   یکنفر باید باشه که حرفامو گوش بکنهآتیشی که در درون…

1 سال ago

بهار آمد

  بهار آمد   چشمانت را که باز کردی ، همه جا پر از گل…

1 سال ago

صدای تو

  صدای تو   خدا را صدا زدمصدای تو را شنیدم !!باور نمی کنی ؟گوش…

1 سال ago

شرقی غمگین

  شرقی غمگین   من آن شرقی غمگینی هستمکه هر روز عاشق می شومو هر…

1 سال ago

استفراغ

  استفراغ   ( باز سازی شعر تهوع )چون پیرمرد سیفلیس گرفته ایلنگ لنگان خودش…

1 سال ago