تو ما را انکار کردی

تو ما را انکار کردی

 

برادرم ،

عیسی ،

از سه بار خواندن خروس ها ،

گذشت و گذشت

و من تو را انکار نکردم

اما دریغا ،

تو ما را انکار کردی !

 

اکبر درویش . اسفند ماه سال 1395

تو ما را انکار کردی

 

در اناجیل آمده است که وقتی عیسی را در شام آخر دستگیر می کنند و بعد برای مصلوب شدن می برند یکی از وفادارترین یارانش به او می گوید که من تا آخر همراهت هستم و عیسی به او می گوید تو بعد از اینکه خروس ها سه بار به صدا در آیند مرا انکار می کنی …من در این شعر اشاره دارم به اینکه مردم عیسی را انکار نکردند اما عیسی مردم را انکار کرد که دوران ظلم و ستم کلیسا شروع شد …

 

اگر تمایل دارید و شعرهای مرا دنبال می کنید می توانید مرا در اینستاگرام و توییترو یوتیوب و بلاگرو لینک این و پین ترست و فیسبوک دنبال کنید . و می توانید نظرات و انتقادات خود را در زیر با ما در میان بگذارید . با سپاس

akbar darvish

Recent Posts

سوره ای دیگر

  سوره ای دیگر   .شمس حقیقت ،در کدام سیاه چالهگرفتار شدکه دیگر فصل ها…

1 سال ago

یکنفر باید باشه

  یکنفر باید باشه   یکنفر باید باشه که حرفامو گوش بکنهآتیشی که در درون…

1 سال ago

بهار آمد

  بهار آمد   چشمانت را که باز کردی ، همه جا پر از گل…

1 سال ago

صدای تو

  صدای تو   خدا را صدا زدمصدای تو را شنیدم !!باور نمی کنی ؟گوش…

1 سال ago

شرقی غمگین

  شرقی غمگین   من آن شرقی غمگینی هستمکه هر روز عاشق می شومو هر…

1 سال ago

استفراغ

  استفراغ   ( باز سازی شعر تهوع )چون پیرمرد سیفلیس گرفته ایلنگ لنگان خودش…

1 سال ago