شعر

حتی یک نفر !!

 

حتی یک نفر

 

از دست نوشته های :

( در سایه ی ارتداد )

 

هزاران نفر ،
برای صدهاهزار نفر ،
در کوه و دشت و بیابان
در شهر و ده و روستا ،
موعظه کردند :
که خدا عادل است
در پی خدا بروید
تا به عدالت برسید

 

اما ،
در یک خلوت دور
هیچ کس ندید
و نشنید
که عدالت ،
خسته و اندوهگین
دلمرده و در خود فرو ریخته
ناامید و مایوس ،
سر بر زمین گذاشته بود
زار زار می گریست
و با خود می گفت :
هیچ کس عادل نیست
حتی یک نفر
حتی خداوند !

 

و ما ،
در جستجوی عدالت ،
سال های سال
به هر در بسته ای کوبیدیم
اما هیچ دری باز نشد

 

تمام درهایی که ،
به روی عدالت باز می شد را ،
گل گرفته بودند !

 

حتی یک در ،
به روی عدالت ،
باز نشد .

 

اکبر درویش . پائیز سال ۱۴۰۲

اگر تمایل دارید و شعرهای مرا دنبال می کنید می توانید مرا در اینستاگرام و توییتر و یوتیوب و بلاگر و لینک این  و پین ترست و فیسبوک دنبال کنید . و می توانید نظرات و انتقادات خود را در زیر با ما در میان بگذارید . با سپاس بسیار از دوستان همراه و همدرد 

akbar darvish

Recent Posts

سوره ای دیگر

  سوره ای دیگر   .شمس حقیقت ،در کدام سیاه چالهگرفتار شدکه دیگر فصل ها…

1 سال ago

یکنفر باید باشه

  یکنفر باید باشه   یکنفر باید باشه که حرفامو گوش بکنهآتیشی که در درون…

1 سال ago

بهار آمد

  بهار آمد   چشمانت را که باز کردی ، همه جا پر از گل…

1 سال ago

صدای تو

  صدای تو   خدا را صدا زدمصدای تو را شنیدم !!باور نمی کنی ؟گوش…

1 سال ago

شرقی غمگین

  شرقی غمگین   من آن شرقی غمگینی هستمکه هر روز عاشق می شومو هر…

1 سال ago

استفراغ

  استفراغ   ( باز سازی شعر تهوع )چون پیرمرد سیفلیس گرفته ایلنگ لنگان خودش…

1 سال ago