Categories: شعر

خدا آلزایمر گرفته است

 

خدا آلزایمر گرفته است

 

از دست نوشته های :
” در سایه ی ارتداد “

 

خدا آلزایمر گرفته است
همه چیز را فراموش کرده است !
قرار بود
دنیایی بیافریند
تا مرد و زن ,
با عشق و شادی در کنار هم
روزهای خوش بودن را تجربه کنند …

قرار بود
فرزندان آدم ,
هم را دوست داشته باشند
با محبت و عطوفت
زندگی کنند …
قرار بود
صلح باشد
عدالت باشد
و همه چیز از آن همه باشد …

خدا آلزایمر گرفته است
فراموش کرده است
یادش رفته است
که به جای صلح ,
جنگ در سرتاسر گیتی گسترش یافته است
که به جای عشق ,
نفرت در دل آدمیان نشسته است
که به جای عدالت ,
ظلم و ستمگری پیشه ی انسان شده است
خدا آلزایمر گرفته است
قرار نبود
در زمین استبداد حکمفرما شود
قرار نبود
زندان ها در هر گوشه ای سبز شوند
قرار بود
گل باشد
بوسه باشد
عشق باشد
اما ,
خنجر ساخته شد
جنگ ها شکل گرفتند
و فرمان اعدام صادر شد …
خدا آلزایمر گرفته است
خلاصه بگویم :
همه چیز برعکس شد
فقر و محرومیت زاده شد
و تبعیض شعله کشید
و مردم ,
چون سگ های هار ,
به جان هم افتادند
اقلیتی حاکم
اکثریتی محکوم
تعدادی غارتگر
بقیه غارت شده
و دنیا ,
دوزخی شد ضعیف شدگان را
و بهشتی شد اغنیا را …
خدا آلزایمر گرفته است
آیا کسی ,
می تواند داروئی کشف کند
تا به خورد خدا بدهیم
شاید دوباره به خود بیاید
شاید حافظه اش را باز یابد
شاید فراموشی از سرش دور شود ؟
چه می دانم
چه می گویم
شاید خدا خود را به فراموشی زده است
شاید از آغاز
به همین صورت فکر می کرد
اینگونه زشت و پلید
و چون از کرده ی خود پشیمان شد
خود را به فراموشی زد
تا ما را فریب دهد !؟
کاش ما آلزایمر می گرفتیم !!
اکبر درویش . 9 بهمن ماه سال 1394

اگر تمایل دارید و شعرهای مرا دنبال می کنید می توانید مرا در اینستاگرام و توییتر و یوتیوب و بلاگر و لینک این  و پین ترست و فیسبوک دنبال کنید . و می توانید نظرات و انتقادات خود را در زیر با ما در میان بگذارید . با سپاس بسیار از دوستان همراه و همدرد 

akbar darvish

Recent Posts

سوره ای دیگر

  سوره ای دیگر   .شمس حقیقت ،در کدام سیاه چالهگرفتار شدکه دیگر فصل ها…

1 سال ago

یکنفر باید باشه

  یکنفر باید باشه   یکنفر باید باشه که حرفامو گوش بکنهآتیشی که در درون…

1 سال ago

بهار آمد

  بهار آمد   چشمانت را که باز کردی ، همه جا پر از گل…

1 سال ago

صدای تو

  صدای تو   خدا را صدا زدمصدای تو را شنیدم !!باور نمی کنی ؟گوش…

1 سال ago

شرقی غمگین

  شرقی غمگین   من آن شرقی غمگینی هستمکه هر روز عاشق می شومو هر…

1 سال ago

استفراغ

  استفراغ   ( باز سازی شعر تهوع )چون پیرمرد سیفلیس گرفته ایلنگ لنگان خودش…

1 سال ago