توی چشمات خنجری به رنگ رویاست
خنجر چشمای تو آخ که چه زیباست
من توی چشمای تو هستیمو باختم
باختن من توی چشمات یه معماست
من از آن نگاه تو زخمو شناختم
زخم خنجر چشات چه بی مداواست
من عاشق را ببین چه ساده هستم
که می گفتم دیدنت پایان غم هاست
آرزوم بود که در این مسیر بودن
وقتی که زندگی ام غربت شب هاست
با تو من پر بزنم از این من پوچ
برسم به لحظه ای که لحظه ی ماست
با تو من یکی بشم در سفر عشق
سفری که در عروج انتها هاست
از خودم بمیرم و از تو بگیرم
من تولدی دوباره در تب خواست
توی چشمات خنجری به رنگ رویاست
خنجر چشمای تو آخ که چه زیباست
من با برق اون نگاه دنیا رو دیدم
دنیائی که همه از سر و معماست
من از آن نگاه تو پر شدم از عشق
عاشق تو شدن من را آخر راست
آخری که اول و آخر نداره
آخری که خارج از امروز و فرداست