Categories: ترانه

خواب آبی

خواب آبی دیدم سیب سرخ تو دستام
تن یار در آغوش لب یار بر لب هام
زندگیم شیرین بود روزگار زیبا بود
وسعت خوشبختیم قد یک دنیا بود

همه چیز من داشتم نه مرا رنجی بود
نه مرا بود زخمی نه مرا بود کمبود
همدمم رویایی با نگاهی مفتون
که با هر لبخندش می شدم من مجنون

هر چه را می خواستم توی دست من بود
زندگیم از داشتن روشن و روشن بود
من نمی دانستم درد و رنج یعنی چه
بر سرم سقفی بود محکم و بی چکه

بود به کامم دنیا میل پرواز داشتم
واسه ی رفتن من جاده ی باز داشتم
فارغ از هر اندوه زندگی می کردم
دغدغه کی راه داشت به دل بی دردم

خواب آبی دیدم ای دریغا خواب بود
قسمت من دردا مرگ در گرداب بود
خواب آبی دیدم حیف که خواب پایان داشت
توی بیداری دل درد بی درمان داشت

اکبر درویش . 1354

akbar darvish

Share
Published by
akbar darvish

Recent Posts

سوره ای دیگر

  سوره ای دیگر   .شمس حقیقت ،در کدام سیاه چالهگرفتار شدکه دیگر فصل ها…

1 سال ago

یکنفر باید باشه

  یکنفر باید باشه   یکنفر باید باشه که حرفامو گوش بکنهآتیشی که در درون…

1 سال ago

بهار آمد

  بهار آمد   چشمانت را که باز کردی ، همه جا پر از گل…

1 سال ago

صدای تو

  صدای تو   خدا را صدا زدمصدای تو را شنیدم !!باور نمی کنی ؟گوش…

1 سال ago

شرقی غمگین

  شرقی غمگین   من آن شرقی غمگینی هستمکه هر روز عاشق می شومو هر…

1 سال ago

استفراغ

  استفراغ   ( باز سازی شعر تهوع )چون پیرمرد سیفلیس گرفته ایلنگ لنگان خودش…

1 سال ago