Categories: شعر

دروغ چرا !؟

دروغ چرا
من امی ام
سواد ندارم
این شعرها که می بینی
چشم های او
بر من نازل کرده است
و عشق ,
آن را کتابت نموده است

اگر او نباشد ,
عطای رسالت را
به بقای آن می بخشم
و غار نشینی
پیشه می کنم

رسولی که عاشق نباشد ,
پیامبر نیست … !!

اکبر درویش . بداهه / 6 دی ماه سال 1393

akbar darvish

Share
Published by
akbar darvish

Recent Posts

سوره ای دیگر

  سوره ای دیگر   .شمس حقیقت ،در کدام سیاه چالهگرفتار شدکه دیگر فصل ها…

1 سال ago

یکنفر باید باشه

  یکنفر باید باشه   یکنفر باید باشه که حرفامو گوش بکنهآتیشی که در درون…

1 سال ago

بهار آمد

  بهار آمد   چشمانت را که باز کردی ، همه جا پر از گل…

1 سال ago

صدای تو

  صدای تو   خدا را صدا زدمصدای تو را شنیدم !!باور نمی کنی ؟گوش…

1 سال ago

شرقی غمگین

  شرقی غمگین   من آن شرقی غمگینی هستمکه هر روز عاشق می شومو هر…

1 سال ago

استفراغ

  استفراغ   ( باز سازی شعر تهوع )چون پیرمرد سیفلیس گرفته ایلنگ لنگان خودش…

1 سال ago