Categories: ترانه

در برابر تو ای عشق

در برابر تو ای عشق ای شگفت دل برافروز
ای زلالیت دریا ولی چون آتش و تن سوز
من شدم نسیم تسلیم به اطاعت از دل و جان
توی صد حادثه سوختم تا رسیدم شط ایقان
از تن تو من چشیدم مستی شراب و شعر را
با تو من کشیده ام پر تا کران کران رویا
از تو جاری شده در من لذت جوشش احسان
با تو ای قبله ی هر سو من شدم شعله ی ایمان
همه سوختم همه سوختم همه آتش تو کشیدی
همه شعله تو شدی عشق تو وجود من دمیدی

در برابر تو ای عشق ناشناخته و پر از راز
ای تو فطرت رهایی ای پر از قصه ی آغاز
من شدم دیاری پنهان پر ز رازهای طلایی
همچو چشمه جاری گشتم رو به دریای رهایی
ساکن دیر تو گشتم با هزار خواهش و شیون
چشم خود را به تو دوختم به تو ای خانه ی روشن
از تو جاری شده در من خون شعر این خون سوزان
با تو ای قبله ی هر سو من شدم آتش عصیان
همه سوختم همه سوختم همه آتش تو کشیدی
همه شعله تو شدی عشق تو وجود من دمیدی

اکبر درویش . از شعرهای سال 1365

akbar darvish

Share
Published by
akbar darvish

Recent Posts

سوره ای دیگر

  سوره ای دیگر   .شمس حقیقت ،در کدام سیاه چالهگرفتار شدکه دیگر فصل ها…

1 سال ago

یکنفر باید باشه

  یکنفر باید باشه   یکنفر باید باشه که حرفامو گوش بکنهآتیشی که در درون…

1 سال ago

بهار آمد

  بهار آمد   چشمانت را که باز کردی ، همه جا پر از گل…

1 سال ago

صدای تو

  صدای تو   خدا را صدا زدمصدای تو را شنیدم !!باور نمی کنی ؟گوش…

1 سال ago

شرقی غمگین

  شرقی غمگین   من آن شرقی غمگینی هستمکه هر روز عاشق می شومو هر…

1 سال ago

استفراغ

  استفراغ   ( باز سازی شعر تهوع )چون پیرمرد سیفلیس گرفته ایلنگ لنگان خودش…

1 سال ago