آه ,
ای آزادی !
واژه ی مکرر
در شعرهایم
سرودهایم
ترانه هایم
از تو روشن می شوم
با تو احیا می شوم
مرا بخوان
ای قبله ی من
تو را می خوانم
رهایی ام بخش !
آه ,
ای آزادی !
از تو پر شده ام
از تو لبریز شده ام
از تو آگاه شده ام
مرا بخوان
در کنار تو زیبا می شوم
تو را می خوانم
رهایی ام بخش !
آه ,
ای آزادی !
از روزهای اسارت
بیزارم
از زندان
از قفس
حتی از حبس در اندیشه ی خود
بیزارم
مرا بخوان
تو را بیشتر دوست می دارم
قلب من ,
شایسته ی توست
تو را می خوانم
رهایی ام بخش !
آه ,
ای آزادی !
از من خالی می شوم
دستانم ,
در دست دیگرانی که تو را فریاد می کنند
تا ما شدن
تا یکی شدن
مرا بخوان
ما را بخوان
تا آن گاه ,
که چون خورشیدی
بر تمام جهان می تابی
تو را می خوانم
تو را می خوانیم
ای , …
رهایی بخش !!
اکبر درویش . اسفند سال 1391