Categories: شعر

در هجوم طاعون

در هجوم طاعون
21/3/1391 – تهران
***********
بریده ام !!

یکنواخت …
نگران …
خسته …
در دنیای سراسر پوشیده از تارهای عنکبوت

تجربه های پینه بسته به کار نمی آیند
گرگ ها هارتر
گوسفندان مسحور نی ی چوپان
و چوپان چه خوش خفته است !

قربانی را بیاورید
صلیب را بر دوشش …
بالا رفتن از جلجتا را یکبار دیگر تجربه کن
در زیر بارش تازیانه ها
این بار حتی از آن آخرین جرعه ی آب هم دریغ خواهد شد.

اکنون جنایت ,
دوست و دشمن نمی شناسد
آن که به او اعتماد کرده ای,
آسان تو را قربانی خواهد کرد.

خدای من !!
غیبت تو را از صحنه ی جهان چگونه باید تفسیر کرد ؟
که تو نیز کنون ,
شقاوت را ارج می نهی !

دشنه ها را تیز کنیم
اکنون که بنی آدم ابزار یکدیگرند
تا آخرین ضربه را ,
دستی فرود آورد که بیش از همه به او اعتماد داشته ای .

و خدا ,
بی رحمانه می خندد
تکیه گاه امنیتت نبوده است
تو را بی سنگر رها کرده است !

معتکف پیله ی بی پروانگی شدن خود شو
صدای آوار را می شنوی ؟
اکنون فروریختن را تجربه کن !

و , …
خلقت انسان عجب داستانی شد !؟

akbar darvish

Share
Published by
akbar darvish

Recent Posts

سوره ای دیگر

  سوره ای دیگر   .شمس حقیقت ،در کدام سیاه چالهگرفتار شدکه دیگر فصل ها…

1 سال ago

یکنفر باید باشه

  یکنفر باید باشه   یکنفر باید باشه که حرفامو گوش بکنهآتیشی که در درون…

1 سال ago

بهار آمد

  بهار آمد   چشمانت را که باز کردی ، همه جا پر از گل…

1 سال ago

صدای تو

  صدای تو   خدا را صدا زدمصدای تو را شنیدم !!باور نمی کنی ؟گوش…

1 سال ago

شرقی غمگین

  شرقی غمگین   من آن شرقی غمگینی هستمکه هر روز عاشق می شومو هر…

1 سال ago

استفراغ

  استفراغ   ( باز سازی شعر تهوع )چون پیرمرد سیفلیس گرفته ایلنگ لنگان خودش…

1 سال ago