آن دشنه را ,
اکنون به دست من بسپار
می خواهم کاری کنم
کارستان
می خواهم شاهرگ خدا را
با این دشنه ی تیز
قطع کنم
تا بمیرد …
بعد از آن ,
دیگر هیچ کس
خدا را صدا نخواهد کرد
و هر کس ,
خود را صدا خواهد کرد .
اکنون خداوندا ,
دستانت را
آماده کن !!
اکبر درویش . سال 1388