Categories: شعر

دسته اش از ماست !

دسته اش از ماست

درختان ،

درختان سرسبز جنگل ،

درختان بزرگ و پر شاخ و برگ

درختان شاداب و سرخوش ،

ناگهان ،

به حیرت افتادند

هاج و واج ،

به هم خیره شدند

و سکوت

سکوت ….

سکوت سراسر جنگل را فرا گرفت

چه حادثه ای در پیش بود !؟

همه به هم نگاه می کردند

ناگهان ،

سکوت شکسته شد

صداها ،

در فضای جنگل ،

طنین انداز شد

آن که می خواست آن ها را قطع کند

و دل به نابودی آن ها بسته بود ،

دسته اش ، … !؟

درختان ،

با خود می گفتند :

نگاه کنید

نگاه کنید

دسته اش از یکی از خود ماست !

و چه راست سخنی

تبر ،

دسته اش از خود درختان ساخته شده بود !

اکبر درویش . ۸ خرداد ماه سال ۱۴۰۰

دسته اش از ماست ! شعری از اکبر درویش محصول خرداد ماه 1400 و … چه گویم که ناگفتنش بهتر است !

 

اگر تمایل دارید و شعرهای مرا دنبال می کنید می توانید مرا در اینستاگرام و توییتر و یوتیوب و بلاگر و لینک این و پین ترست و فیسبوک دنبال کنید . و می توانید نظرات و انتقادات خود را در زیر با ما در میان بگذارید . با سپاس

akbar darvish

Recent Posts

سوره ای دیگر

  سوره ای دیگر   .شمس حقیقت ،در کدام سیاه چالهگرفتار شدکه دیگر فصل ها…

1 سال ago

یکنفر باید باشه

  یکنفر باید باشه   یکنفر باید باشه که حرفامو گوش بکنهآتیشی که در درون…

1 سال ago

بهار آمد

  بهار آمد   چشمانت را که باز کردی ، همه جا پر از گل…

1 سال ago

صدای تو

  صدای تو   خدا را صدا زدمصدای تو را شنیدم !!باور نمی کنی ؟گوش…

1 سال ago

شرقی غمگین

  شرقی غمگین   من آن شرقی غمگینی هستمکه هر روز عاشق می شومو هر…

1 سال ago

استفراغ

  استفراغ   ( باز سازی شعر تهوع )چون پیرمرد سیفلیس گرفته ایلنگ لنگان خودش…

1 سال ago