Categories: شعر

دغدغه های همیشگی :

مادرم ظرف می شست
ظرف کسانی را
که اضافه ی غذای شان
ناهار و شام ما می شد
و این ,…
یعنی عدالت !؟
===========
در دهان گرگ
می روم
تو خواستی
یا من
یا سرنوشت ؟
نمی دانم !
==========
چوپان را
به دست سلاخ می سپاری
پس چه کس
مراقب گوسفندها باشد
مگر نمی دانی
گله ی بی چوپان
طعمه ی گرگ ها خواهد شد !؟
==========
دروغ می گویند :
” هیچکس تنها نیست “
ما همه تنها هستیم
خود را فریب می دهیم !!
=========
به جرم دوست داشتن
بر کدام دار
مرا خواهید آویخت
بگویید
تا بوسه بارانش کنم !؟
============
کدام دست ها
در سحرگاهان اعدام
به سوی من
شلیک می کنند ؟
انگشت های شان متبرک باد
باشد که روزی خورشید آزادی
از پشت کوه ها طلوع کند !
=========
برادرم عیسی !!
چه خوش اقبال بودی
که بر صلیب کشیده شدی
و ما چه بد اقبال هستیم
که هر روز می میریم
اما باز زنده می مانیم !
===========
اکبر درویش . آذر ماه سال 1394
akbar darvish

Share
Published by
akbar darvish

Recent Posts

سوره ای دیگر

  سوره ای دیگر   .شمس حقیقت ،در کدام سیاه چالهگرفتار شدکه دیگر فصل ها…

1 سال ago

یکنفر باید باشه

  یکنفر باید باشه   یکنفر باید باشه که حرفامو گوش بکنهآتیشی که در درون…

1 سال ago

بهار آمد

  بهار آمد   چشمانت را که باز کردی ، همه جا پر از گل…

1 سال ago

صدای تو

  صدای تو   خدا را صدا زدمصدای تو را شنیدم !!باور نمی کنی ؟گوش…

1 سال ago

شرقی غمگین

  شرقی غمگین   من آن شرقی غمگینی هستمکه هر روز عاشق می شومو هر…

1 سال ago

استفراغ

  استفراغ   ( باز سازی شعر تهوع )چون پیرمرد سیفلیس گرفته ایلنگ لنگان خودش…

1 سال ago