Categories: ترانه

دل تنگم

دل_تنگم دل_تنگم به بین عمری ست که در جنگم
که در این جنگ تازه من کنون با خود می جنگم

دل_تنگم چه دل تنگی به بین اکنون چه بی رنگی
نمی آید دگر بر گوش نه آوازی نه آهنگی
همه جا نغمه خاموش است صدای عشق فراموش است
ستبر آن اسوه ی دیروز چه مست است و چه مدهوش است
نمی آید کسی از دور کسی از جاده های نور
نمی بینی دگر حتی کسی را شاد دلی مسرور
همه جا درد و اندوه است غم هر دل قد کوه است
به بین آن آتش مقصود کنون دود شد نماند در دست
به جا ماند چهره ی زردی گرفت پا قصه ی دردی
از آن آتش اجاق گرم بجاست خاکستر سردی
کسی را مرد میدان نیست به دل نامی ز یاران نیست
همه سر در گریبانند کنون سوزی ز جانان نیست

دل_تنگم دل_تنگم ننال اکنون که در جنگم
که در جنگی دوباره من به بین با ظلم می جنگم

اکبر درویش . خرداد ماه سال 1373

akbar darvish

Share
Published by
akbar darvish

Recent Posts

سوره ای دیگر

  سوره ای دیگر   .شمس حقیقت ،در کدام سیاه چالهگرفتار شدکه دیگر فصل ها…

1 سال ago

یکنفر باید باشه

  یکنفر باید باشه   یکنفر باید باشه که حرفامو گوش بکنهآتیشی که در درون…

1 سال ago

بهار آمد

  بهار آمد   چشمانت را که باز کردی ، همه جا پر از گل…

1 سال ago

صدای تو

  صدای تو   خدا را صدا زدمصدای تو را شنیدم !!باور نمی کنی ؟گوش…

1 سال ago

شرقی غمگین

  شرقی غمگین   من آن شرقی غمگینی هستمکه هر روز عاشق می شومو هر…

1 سال ago

استفراغ

  استفراغ   ( باز سازی شعر تهوع )چون پیرمرد سیفلیس گرفته ایلنگ لنگان خودش…

1 سال ago