Categories: ترانه

دیکته

سرا پایین روی کاغذ
حواساتون باشه اینجا
زنگ دیکته رسیده باز
بنویس با خط خوانا
بنویس که مردی آمد
مردی با اسب سپیده
یه سبد ستاره همراش
پرده ی شبو دریده
مردی که ایل و تبارش
می رسه به نسل رستم
توی خورجین گل زنبق
با خودش داره یه عالم
بنویس شاگرد تنبل
نکنه عقب بمونید
اما اومد یه صدایی
آقا میشه باز بخونید؟
اما فریاد معلم
نکنه عقب بیفتی
جا بذاری جمله ای را
بگی که بمن نگفتی
ولی فریاد معلم
که می گفت باز بنویسید
بنویسید روی کاغذ
هر چه را از من شنیدید
بنویسید بنویسید
اما از دل اما از جون
که یه روزی اینهمه خشم
می شه چون پرده ای از خون
یه روزی که زود میادش
جلو چشمارو میگیره
می شه فریادی پر از رنگ
تو صدائی که اسیره
ظلم و غارت و چپاول
که همیشه نمی مونه
دلای ما پر امیده
گر چه هر جا غرق خونه
بنویسید اما مغرور
روی کاغذهای شب نور
زنده باد سردار سالار
جای پاش رو جاده ی دور
حالا تکرار می کنم من
دیکته را از سر نو باز
هر کسی که ننوشته
بنویسه باز از آغاز…
(شعری از سال های بسیار دور )
akbar darvish

Share
Published by
akbar darvish

Recent Posts

سوره ای دیگر

  سوره ای دیگر   .شمس حقیقت ،در کدام سیاه چالهگرفتار شدکه دیگر فصل ها…

1 سال ago

یکنفر باید باشه

  یکنفر باید باشه   یکنفر باید باشه که حرفامو گوش بکنهآتیشی که در درون…

1 سال ago

بهار آمد

  بهار آمد   چشمانت را که باز کردی ، همه جا پر از گل…

1 سال ago

صدای تو

  صدای تو   خدا را صدا زدمصدای تو را شنیدم !!باور نمی کنی ؟گوش…

1 سال ago

شرقی غمگین

  شرقی غمگین   من آن شرقی غمگینی هستمکه هر روز عاشق می شومو هر…

1 سال ago

استفراغ

  استفراغ   ( باز سازی شعر تهوع )چون پیرمرد سیفلیس گرفته ایلنگ لنگان خودش…

1 سال ago