Categories: درباره شعر

رابطه من با شعر

اما من وقتی شعر می گویم , هیچوقت با تصمیم قبلی شروع نمی کنم . همیشه شعر است که در من وسوسه می کند و مرا وادار به نوشتن می کند . و وقتی هم که می نویسم تنها و تنها برایم مفهوم شعر مهم است . هیچوقت به این فکر نمی کنم که آیا روی این نوشته می توان نام شعر را گذاشت و آیا قوانین شعری رعایت شده است و …
من از بچه گی همیشه دلم می خواست در برابر قوانین عصیان کنم و این خواسته و یا عادت همیشه گی در نوشته هایم نیز رسوخ کرده است . من زاده ی درد و رنج هستم و سرتاسر زندگی ام از درد و رنج و محرومیت پر بوده است و مایه ی من در نوشته هایم همین محرومیت ها و دردها و رنج ها می باشد . البته نه دردها و رنج های خودم بلکه دردها و رنج ها و محرومیت مردم جامعه ام و مردمی که مانند من استثمار می شوند و از داشتن آزادی محرومند و در جستجوی عدالت می باشند . …
شعر برای من حکم همدرد و همراه و سنگ صبوری را دارد که وقتی از همه جا رانده می شوم و احساس تنهایی می کنم و قدرت تحملم به پایان می رسد , به او پناه می برم و در پناه او , خودم را و دردهایم را عریان می سازم ….
…. و همیشه وزن , آهنگ , و … تمام قوانین شعری را فدای مفاهیم می کنم .
شعر حکایت زندگی است و باید این حکایت را بیان کرد . وقتی زندگی زیبا نیست چطور می توان به آن ماسک زد و آن را زیبا نشان داد ؟
من در نوشته هایم با کسانی که دوستشان می دارم , با مردمی که به آن ها وابسته ام و با هم رنج می کشیم و و با هم غارت و چپاول می شویم و با هم طعم محرومیت ها را می کشیم , حرف می زنم و سعی می کنم تا آن جا که امکان دارد صادقانه و صمیمانه حرف بزنم ….
من تلاش می کنم که تا حد امکان شعر را با زندگی روزمره آشتی دهم و کلماتی را هرچند نازیبا باشند ولی قسمتی از زندگی امروز ما باشند را وارد شعر کنم . از نظر من کلماتی شاعرانه ترند که با زندگی مردم نزدیک تر می باشند ….

اکبر درویش . قسمتی از یک نوشته از سال 1355
با سپاس از : بنفشه صفا به خاطر عکس این یادداشت

akbar darvish

Share
Published by
akbar darvish

Recent Posts

سوره ای دیگر

  سوره ای دیگر   .شمس حقیقت ،در کدام سیاه چالهگرفتار شدکه دیگر فصل ها…

1 سال ago

یکنفر باید باشه

  یکنفر باید باشه   یکنفر باید باشه که حرفامو گوش بکنهآتیشی که در درون…

1 سال ago

بهار آمد

  بهار آمد   چشمانت را که باز کردی ، همه جا پر از گل…

1 سال ago

صدای تو

  صدای تو   خدا را صدا زدمصدای تو را شنیدم !!باور نمی کنی ؟گوش…

1 سال ago

شرقی غمگین

  شرقی غمگین   من آن شرقی غمگینی هستمکه هر روز عاشق می شومو هر…

1 سال ago

استفراغ

  استفراغ   ( باز سازی شعر تهوع )چون پیرمرد سیفلیس گرفته ایلنگ لنگان خودش…

1 سال ago