Categories: شعر

روزهایی بی هیچ اعتبار


اول :

باز پخش فیلمی هستم
که هیچ گاه
پخش نشد !

دوم :

در گور گذاشته اند
مرا
بی آن که
مرده باشم !

سوم :

من باخته ام
به دروغ
نقش برنده ها را
بازی می کنم !

چهارم :

حافظه ی من
زخمی ست
بی هیچ مرهم
بی هیچ امید !

پنجم :

باور می کنی
باور من
ناباور شده است !؟

ششم :

یک بار نمی میرم
روزی هزاران بار مردن را
لمس می کنم !!

هفتم :

گور مرا
آماده کنید
من پیش از مرگ
مرده ام !!

هشتم :

دوباره ی کسی هستم
که هیچ گاه
زندگی نکرد !

نهم :

مرگ
ای پایان تمام سختی ها
تو را صدا می زنم
عاشقانه
بازوانت را می خواهم
مرا سخت در آغوش بگیر !

دهم :

شب هایم
به شب رسید
کورتاژ کنید
رویای روز را …..

اکبر درویش . مهر ماه سال 1393


akbar darvish

Share
Published by
akbar darvish

Recent Posts

سوره ای دیگر

  سوره ای دیگر   .شمس حقیقت ،در کدام سیاه چالهگرفتار شدکه دیگر فصل ها…

1 سال ago

یکنفر باید باشه

  یکنفر باید باشه   یکنفر باید باشه که حرفامو گوش بکنهآتیشی که در درون…

1 سال ago

بهار آمد

  بهار آمد   چشمانت را که باز کردی ، همه جا پر از گل…

1 سال ago

صدای تو

  صدای تو   خدا را صدا زدمصدای تو را شنیدم !!باور نمی کنی ؟گوش…

1 سال ago

شرقی غمگین

  شرقی غمگین   من آن شرقی غمگینی هستمکه هر روز عاشق می شومو هر…

1 سال ago

استفراغ

  استفراغ   ( باز سازی شعر تهوع )چون پیرمرد سیفلیس گرفته ایلنگ لنگان خودش…

1 سال ago