Categories: شعر

روشن کن این هیمه را

روشن کن این هیمه را

روشن کن
این هیمه را
که خشک و بی جان
در محو شدن
طی طریق می کند
روشن کن
این هیمه را
در این سردترین فصول
که سرما بیداد می کند
که نفس ها را ،
در سینه ها حبس کرده است
و دست ها را ،
در جیب ها پنهان
روشن کن
این هیمه را
تا گرم کند
دستان یخ زده ی این قوم مبهوت را
روشن کن
این هیمه را
تا بسوزم
و روشن کنم این شب های تاریک را
روشن کن
این هیمه را
شاید همین شعله ی کوچک ،
بتواند جهانی را
به شعله ور شدن دعوت کند !
اکبر درویش . آبان ماه سال ۱۳۹۸
روشن کن این هیمه را

روشن کن این هیمه را

روشن کن مرا … آتش بزن … من هیمه ام و تو را گرم می سازم . مرا آتش بزن و روشن کن !

 

اگر تمایل دارید و شعرهای مرا دنبال می کنید می توانید مرا در اینستاگرام و توییتر و یوتیوب و بلاگر و لینک این  و پین ترست و فیسبوک دنبال کنید . و می توانید نظرات و انتقادات خود را در زیر با ما در میان بگذارید . با سپاس

akbar darvish

Recent Posts

سوره ای دیگر

  سوره ای دیگر   .شمس حقیقت ،در کدام سیاه چالهگرفتار شدکه دیگر فصل ها…

1 سال ago

یکنفر باید باشه

  یکنفر باید باشه   یکنفر باید باشه که حرفامو گوش بکنهآتیشی که در درون…

1 سال ago

بهار آمد

  بهار آمد   چشمانت را که باز کردی ، همه جا پر از گل…

1 سال ago

صدای تو

  صدای تو   خدا را صدا زدمصدای تو را شنیدم !!باور نمی کنی ؟گوش…

1 سال ago

شرقی غمگین

  شرقی غمگین   من آن شرقی غمگینی هستمکه هر روز عاشق می شومو هر…

1 سال ago

استفراغ

  استفراغ   ( باز سازی شعر تهوع )چون پیرمرد سیفلیس گرفته ایلنگ لنگان خودش…

1 سال ago