Categories: شعر

سکوت کن !

سکوت کن !

 

سکوت کن

حرفی نزن

با تو ،

تمام آسمان مال من است

با تو ،

تمام زمین مال من است

سکوت کن

حرفی نزن

با تو ،

تمام دنیا مال من است

هر چند ،

غم دارم

درد دارم

غم تمام مردم دنیا

درد تمام هستی

بغض ،

گلویم را می فشارد

و از این همه مصیبت در جهان ،

به سوک نشسته ام

بی عدالتی ها را می بینم

نابرابری ها را

و این جنگ های پی در پی را

که بر جهان سایه انداخته است

اما ،

باز تو را می خوانم

تو را ای عشق ،

که قلب مرا ،

به طپش واداشته ای

سکوت کن

حرفی نزن

من شکسته از تمام دردها ،

تو را صدا می زنم

تو را می خوانم

که در کنار تو ،

به آرامش می رسم

روزگار سختی ست

همه نامردمی

همه بی رحمی

اما عشق تو ،

به من توان می دهد

مرا جان می دهد

تا زندگی را

و زندگی کردن را ،

دوست داشته باشم

سکوت کن
حرفی نزن
من و تو با سکوت ،
تمام حرف های مان را خواهیم زد
و در جهان بی آزادی
بی عدالت
بی وحدت
بی برابری ،
از عشق سخن خواهیم گفت .

اکبر درویش . ۱۳ فروردین ماه سال ۱۴۰۱

 

 

معرفی کوتاهی از شعر سکوت کن !

شعری از اکبر درویش می باشد که در تاریخ 13فروردین ماه سال 1401 سروده شده است و در عین عاشقانه بودن یک شعر اجتماعی است که امید دارم مورد پسند دوستان عزیز قرار بگیرد . لطفا ما را در فیسبوک و بلاگرو اینستاگرام دنبال کنید
akbar darvish

Recent Posts

سوره ای دیگر

  سوره ای دیگر   .شمس حقیقت ،در کدام سیاه چالهگرفتار شدکه دیگر فصل ها…

1 سال ago

یکنفر باید باشه

  یکنفر باید باشه   یکنفر باید باشه که حرفامو گوش بکنهآتیشی که در درون…

1 سال ago

بهار آمد

  بهار آمد   چشمانت را که باز کردی ، همه جا پر از گل…

1 سال ago

صدای تو

  صدای تو   خدا را صدا زدمصدای تو را شنیدم !!باور نمی کنی ؟گوش…

1 سال ago

شرقی غمگین

  شرقی غمگین   من آن شرقی غمگینی هستمکه هر روز عاشق می شومو هر…

1 سال ago

استفراغ

  استفراغ   ( باز سازی شعر تهوع )چون پیرمرد سیفلیس گرفته ایلنگ لنگان خودش…

1 سال ago