Categories: شعر

شب چله

شب چله

 

 

شب چله ،
در راه است
این طولانی ترین شب
و من ،
به سرگذشت ماهیانی می اندیشم
که احساس کردند برکه ،
جای کوچک و تنگی بیش نیست
که خیال دریا در سر داشتند
هر چند ،
برای رسیدن به دریا ،
ماهیان بیشماری ،
یا در تور ماهیگیر اسیر شدند
یا در سیاه چاله های رود خروشان گم شدند
یا طعمه ی مرغ ماهی خوار …

دشوار است
رسیدن به دریا
راه صعب العبوری ست
در هر سو تورهای ماهی گیر
یا مرغان ماهی خوار
به کمین نشست
و با یاد ته اند
هیچ ماهی سیاه یا قرمزی ،
به تنهایی نمی تواند دریا را زیارت کند
اما اگر ماهی ها ،
این ماهی های رنگارنگ
در کنار هم باشند
ماهی بزرگی خواهند شد
که نه تنها تور ماهی گیر را پاره خواهند کرد
که مرغ ماهی خوار را به هراس وا می دارند

شب چله ،
در راه است
در این طولانی ترین شب
دیگر ماهی ها ،
خواب دریا را می بینند
و یاد ماهی هایی ،
که در تورهای ماهی گیر افتادند
یا ماهی هایی که طعمه ی مرغ ماهی خوار شدند
یا ماهی هایی که در سیاه چاله ها گم شدند ،
هنوز چون داغی ،
در دل های شان زنده است

شب چله ،
در راه است … !؟

با یاد < ماهی سیاه کوچولو > که < صمد بهرنگی > داستان او را نوشت
و با یاد < ماهی بعدی > که < قدسی قاضی نور > سرنوشت او را گفت
و با یاد دیگر ماهی هایی
که تاریخ داستان شان را روایت خواهد کرد .

اکبر درویش . 30 اذر ماه سال 1398

شب چله
شب چله

 

جشن گرفتن شب یلدا این طولانی ترین شب سال از اعیاد کهن ایران باستان است و ما ایرانیان این شب را با دور هم جمع شدن جشن میگیریم . یلدای دوستان مبارک

 

اگر تمایل دارید و شعرهای مرا دنبال می کنید می توانید مرا در اینستاگرام و توییتر و یوتیوب و بلاگر و لینک این  و پین ترست و فیسبوک دنبال کنید . و می توانید نظرات و انتقادات خود را در زیر با ما در میان بگذارید . با سپاس

akbar darvish

Recent Posts

سوره ای دیگر

  سوره ای دیگر   .شمس حقیقت ،در کدام سیاه چالهگرفتار شدکه دیگر فصل ها…

1 سال ago

یکنفر باید باشه

  یکنفر باید باشه   یکنفر باید باشه که حرفامو گوش بکنهآتیشی که در درون…

1 سال ago

بهار آمد

  بهار آمد   چشمانت را که باز کردی ، همه جا پر از گل…

1 سال ago

صدای تو

  صدای تو   خدا را صدا زدمصدای تو را شنیدم !!باور نمی کنی ؟گوش…

1 سال ago

شرقی غمگین

  شرقی غمگین   من آن شرقی غمگینی هستمکه هر روز عاشق می شومو هر…

1 سال ago

استفراغ

  استفراغ   ( باز سازی شعر تهوع )چون پیرمرد سیفلیس گرفته ایلنگ لنگان خودش…

1 سال ago