دخترکان زیبای من ! همه می ترسند همه می ترسند اما ما ، بر پشت شیشه ها جیوه کاشتیم…
با سکوت باید فریاد کشید گفتن ، دشوارترین کار دنیاست آن گاه که لب هایت را ، به هم…
من هم خودکشی می کردم ننویسندگی هر دری را باز می کنم و از هر پنجره ای که…
دوباره یاد می گیرم دوباره یاد می گیرم دوباره می آموزم از بس فراموش کرده ام و خاموش بوده…
صبور باشید صبور باشید صبور باشید این طفل نوپا ، اکنون راه رفتن را ، می خواهد تجربه…
وسوسه شد وسوسه شد آسمان برف بارید برف بارید برف بارید چون ، موی زیبای دختران را دید…
امان از .. امبان از درد خاموشی فراموشی ... فراموشی ... !! امان از شور خواستن ها…
چقدر باید پرداخت ؟ همچنان محکم و پابرجا ، ایستاده بودند تابلوهای ورود ممنوع ! آیا هیچ سونامی ،…