مردی که در شب راه می رفت مردی که در شب راه می رفت عکس خورشید را ،…
اما شعرهای من ! سکوت کرده ام سکوت کرده ام هیچ نمی گویم به جز شعر اما شعرهای…
دوباره برهنه شویم برهنه در آب برهنه در باد برهنه در عشق ... کنون ، برهنه در آب…
در این روزهای سخت !! #ننویسندگی واقعیت تلخ و دردناکی است اما چاره ای جز پذیرش این واقعیت…
برای زایش دوباره ی بحران بحران برای زایش دوباره ی بحران کلمه ها به استمنا می افتند و…
غمگنانه دیوارها را دیدیم و دروازه ها را بستیم تا به روزگار غریب خویش رنگ کوری بزنیم ! …
دردی برای تمام فصول !! در آغاز ، که یکی بود و اما یکی نبود ، که نه من…
در قلب هم باشیم مرا نبوس حتی دست هایت را ، به دست من نده مهم نیست کافی ست…