چقدر ندانستن ها و نفهمیدن ها که از دانستن ها و فهمیدن ها برتر است ! چه خواب ها و…
تا حالا دلم نلرزید / جز یه بار که چشماتو دیداون دو تا چشمای روشن / منو برد تا شهر…
به من اعنماد کن تو را خوانده ام به من اعتماد کن به بین مانده امکنار توام از ازل تا هنوزابد…
با سپاس از دوست هنرمند و گرانمایه ام :Danilo Martinisای در من ,جاری...جاری...مرا به شعف می آوریبه من شوق بودن…
مانند سگ زخمی ,زوزه می کشم ...سنگ ها را تحمل می کنم ...در اندیشه ی گوشه ای تاریک و خلوت…
روز شاعر شدن من ,تو را ,یادت هست !؟یادت نیست !؟یادت نیست !آن روز که نگاه من ,به نگاهت افتادمن…