ای آزادی

نباید تو را خواستنباید به تو دل بستوقتی که تو ,انگار ,سهم من نیستی !!اما من ,آن چنان تو را…

12 سال ago

و فردا باز تکرار

شب را ,با خواب های ناخوش همه مالیخولیاییدر بستر عرق کردن های ماندست و پا زدن های مانبخود پیچیدن های…

12 سال ago

سکوت این روزها

من سکوت را خوب می فهمم سکوت این روزها راسکوت این سال ها راسکوت این آدم ها را ...اما ,آن چنان…

12 سال ago

شاید

آیا خدا آدم را خلق کردیا آدم ,خدا را ...!؟من نمی دانماما ,می دانم که " آدم " هستزندگی هست…

12 سال ago

نطفه های مجبور زمستانی :

نطفه های مجبور زمستانی :1تا دوباره مردن ,زندگی کنیماکنون زندگی را بخوانیمعشق رابودن را ...2نبودمنیستمآن که بود ,سایه ای بودکه…

12 سال ago

عشق را در تمام جهان جارخواهیم زد

عشق را در تمام جهان جارخواهیم زدما مردمی که با آگاهی به جنگ جهل رفته ایم..اما پیش از آنباید به آزادی سلام بگوییماما…

12 سال ago

شعر را …

" شعر " را ,بایداز " شعار "جدا کردو به " شعور "پیوند زد ...اکبر درویش . 17 بهمن سال…

12 سال ago

من , دلم می خواهد

من ,دلم می خواهد آن چنان که باید , زندگی را کشف کنم_ زندگی کردن را _من ,دلم می خواهدروزگاری ,فارغ از…

12 سال ago

دردانه

بی شرمی !؟اما من نهایت بی شرمی را ,در قلب یارانی دیدم ,که می گفتند :_ یار هستند اما در نهایت…

12 سال ago